دارالعلم

دارالعلم و دارالعباده استان یزد
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نماز اسلام، خیرالعمل است

19 تیر 1395 توسط ميرجليلي

آن نمازی که آدم از جهاد فرار کند و مسجد را انتخاب کند، نماز اسلام نیست؛ نماز اسلام، خیرالعمل است.

نه اینکه بیایی «حی علی خیرالعمل» را از اذان برداری و خیال کنی این بدآموزی دارد چون مسلمانان به جای جهاد، سراغ نماز می روند! نه، فکرش را اصلاح کن، اشتباه را از مغزش بیرون بیاور.

این است که در منطق اسلام_ و اگر بخواهیم به تعبیر امروز بگوییم، در نظام ارزش های اسلامی_ ارزش ارزش ها عبادت است، اما عبادت اسلامی، عبادت با شرایط.

« استاد شهید مطهری/ انسان کامل/ ص ۱۰۷ »

 نظر دهید »

....پس نمازت را درست كن

06 خرداد 1395 توسط ميرجليلي

قرآن به ما گفته است که نماز آن وقت نماز است كه اثرش هويدا باشد، اثر خود را نشان دهد. چطور نشان مي دهد؟

ان الصلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر

خصلت نماز درست، اين است كه انسان را از كارهاي زشت باز مي دارد. اگر ديدي نماز مي خواني و در عين حال معصيت مي كني، بدان كه نمازت نماز نيست. پس نمازت را درست كن. نماز تو را به همه ارزش های دیگر می رساند به شرط اینکه نمازت واقعا نماز باشد.

استاد شهيد مطهري/ انسان كامل/ ص91

 1 نظر

اصل هفدهم: استعانت از نماز و صبر

24 اردیبهشت 1395 توسط ميرجليلي

وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِیرَةٌ إِلاّ عَلَی اَلْخاشِعِینَ. قرآن عجیب سخن می گوید: ای اهل ایمان! از نماز استمداد كنید و مدد بگیرید و از صبر، كه مفسرین گفته اند مقصود روزه است یا لااقل روزه یكی از اقسام صبر است. چه مددی است كه می توانیم از نماز بگیریم؟ چه مددی است كه از عبادت خدا و خداپرستی می توانیم بگیریم؟ همین مدد، [یعنی مدد در مسائل اجتماعی. ] اصلاً هر مددی را از اینجا می شود گرفت.

اگر شما می خواهید در اجتماع، یك مسلمان واقعی باشید و می خواهید یك مجاهد نیرومند باشید، باید نمازخوان خالص و مخلصی باشید.

(انسان کامل، ص 88)

 نظر دهید »

اصل 16: لزوم پرورش حس پرستش

15 آبان 1394 توسط ميرجليلي

از جمله چیزهایی كه واقعا ما باید به آن توجه داشته باشیم كه در درجه اول در خودمان و در فرزندانمان پرورش بدهیم، حس پرستش و عبادت به همان معنای واقعی آن است.

چهارتا خم و راست شدن به صورت نماز كه انسان خودش هم نمی فهمد چه می كند، و اصلاً نفهمد كه حال یعنی چه، مناجات یعنی چه، راز و نیاز یعنی چه، منقطع شدن به حق یعنی چه، و اینكه «لحظاتی بر انسان بگذرد كه در آن لحظات اصلاً انسان چیزی از غیر خدا به یادش نیاید» یعنی چه، این عبادت نیست و نیز انسان فقط دهانش را یك ماه رمضان هر روز از صبح تا غروب ببندد، این عبادت نیست. پس قطعا این حس باید در ما پرورش پیدا كند تا یكی از اركان تربیت اسلامی در ما پیدا بشود.

 نظر دهید »

اصل 15 :فلسفه کراهت عکس و آتش

29 مرداد 1394 توسط ميرجليلي

چرا اسلام می‏ گوید که وقتی می‏ خواهی به نماز بایستی اگر چراغ یا آتشی جلویت باشد این امر مکروه است؟ چراغ یا آتش جلو من باشد یا نباشد [چه تأثیری دارد؟] می‏ گوید برای اینکه وقتی چراغ یا آتش جلویت است عمل تو اندکی شباهت پیدا می‏ کند به عمل کسی که دارد آتش را تقدیس می‏ کند.

برای اینکه آن حریم محفوظ بماند، همین صورت ظاهر- که تو در مخیله‏ ات هم تقدیس آتش خطور نمی‏ کند- مکروه است و بهتر است نباشد یا اگر انسانی در قبله تو نشسته است مکروه است که آن‏ طور نماز بخوانی. اگر عکسی مقابل روی تو هست، روی آن را بپوشان.

اینها مسائلی است که خودش فی حد ذاته شرک نیست ولی حریم توحید را می‏ شکند. توحید یک مقدار حریم دارد. وقتی که حریم توحید شکسته شود کم کم مردم ندانسته وارد خود شرک می‏ شوند.

 نظر دهید »

اصل 14: وجوب تحصیل مسایل نماز

13 مرداد 1394 توسط ميرجليلي

فقها این سخن را می‌گویند که آموختن مسائل، واجب مقدمی ولی واجب تهیؤی است و به اصطلاح واجب نفسی تهیؤی است یعنی آن چیزی که بر ما واجب است عمل کردن است. مثلا ما باید نماز بخوانیم ولی اینکه انسان بخواهد درست نماز بخواند، بدون اینکه مسائل‌ نماز را بداند امکان ندارد. پس برای اینکه انسان برای خواندن نماز آماده شود یعنی بتواند نماز را صحیح بخواند واجب است مسائل نماز را یاد بگیرد.

اختصاص به نماز و روزه و این گونه تکالیف ندارد. هر وظیفه‌ای از وظایف اسلامی که نیازمند به علم باشد، همان علم برایش واجب‌ می‌شود به عنوان یک واجب نفسی تهیوی یعنی واجبی که ما را آماده‌ می‌کند برای واجب دیگر ، واجبی که نوعی واجب مقدمی است.

 نظر دهید »

اصل سیزدهم: پرواز از دایره محدودیت ها

10 مرداد 1394 توسط ميرجليلي

در عبادت خارج‌ شدن از محدوده کوچک خودی، خارج شدن از محدوده آمال و تمنیات کوچک، محدود و موقت هست و به عبارت دیگر در عبادت انسان از دائره تمنیات‌ و آمال کوچک خارج می‌شود.

در عبادت التجاء هست، انقطاع هست. در عبادت‌ استعانت و نیرو گرفتن و کمک خواستن هست. در عبادت واقعا انسان از محدوده خود خواهی ها، خود پرستی ها، آرزوها، تمنی ها و امور کوچک پرواز می‌کند و بیرون می‌رود. معنی تقرب هم همین است.

وقتی می‌گوییم نماز می‌خوانیم‌ قربة الی الله، این لفظ یک تعارف نیست بلکه یعنی واقعا انسان در حال نماز از این محدوده کوچک پرواز می‌کند به سوی حق.

 نظر دهید »

اصل دوازدهم: به طول نماز ننگرید

31 تیر 1394 توسط ميرجليلي

از امام‌ روایت شده است: « لا تنظروا الی طول رکوع الرجل و سجوده » اصول کافی ج2 ص 105. هیچ وقت به طول دادن رکوع و سجود شخص نگاه نکنید، یعنی رکوع های طولانی و سجودهای طولانی شما را گول نزند.

ممکن است این از روی عادت باشد و اگر ترک بکند وحشت کند. اگر می‌خواهید بفهمید این شخص چگونه آدمی است، در راستی ها و امانت ها امتحانش کنید چون امین بودن عادت بردار نیست‌، راست گفتن عادت بردار نیست مانند نماز خواندن.

 نظر دهید »

اصل یازدهم: لباس اسلام

06 تیر 1394 توسط ميرجليلي

لباس اسلام را به دو شکل می‏شود به تن کرد: یک شکل اینکه یک امر بی‏ خاصیت بی‏ مغز جلوه کند و شکل دیگر اینکه معنی‏ دار باشد.

یکی از رفقا نقل می‏ کرد که من یک وقتی گرفتاری بسیار شدیدی داشتم. برای انجام یک کار خیلی کوچک که اصلًا زحمت هم نداشت ولی برای من ارزش فوق العاده‏ ای داشت، به یکی از رفقا مراجعه کردم. او در جواب گفت که من الآن باید به نماز جماعت بروم. اگر در اینجا انسان بگوید اسلام که این همه به نماز جماعت توصیه کرده است ارزش قضای حاجت یک مسلمان را از بین برده است، این غلط است. مگر برای خدا فرق می‏کند که ما نماز تنها بخوانیم یا نماز جماعت؟ اسلام که گفته است نماز با جماعت خوانده شود برای این است که مردم در آن حالی که حالت روحانیت و معنویت است، چشمشان به صورت یکدیگر بیفتد و به اوضاع یکدیگر رسیدگی کنند. اینکه گفته‏ اند اگر نماز را به جماعت بخوانید این مقدار ثوابش زیاد می‏ شود، برای این است که شما را به یکدیگر مهربانتر می‏ کند، در قضای حوایج یکدیگر ساعی‏ تر می‏ کند؛ یعنی نماز را به جماعت خواندن، پوسته‏ ای است که مغزی در آن نهفته است. مغز آن، عواطف اجتماعی و علاقه‏ مند بودن به سرنوشت‏ دیگران است.

اینها دلالت می‏ کند بر اینکه اسلام پوستی دارد و مغزی، ظاهری دارد و باطنی. پس تفقّه لازم دارد. تفقّه این است که انسان معنی را به دست بیاورد. (اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص 142.)


 نظر دهید »

اصل دهم: عدالت امام جماعت

01 خرداد 1394 توسط ميرجليلي

در نماز جماعت عدالت امام و اعتقاد مأمومین به عدالت او شرط است. ارتباط و اجتماع امام و مأمومین ارتباط و اجتماعی است که بر اساس عدالت امام و ارادت و علاقه و اخلاص مأمومین‌ استوار شده است.قلب و احساسات رکن اساسی این ارتباط و اجتماع است . به همین دلیل این اجتماع و ارتباط اجبار بردار و الزام بردار نیست.

قانون‌ نمی تواند ضامن بقاء و ادامه آن باشد. اگر مأمومین نسبت به امام جماعت‌ خود بی علاقه گردند و اراده و اخلاصشان سلب گردد این ارتباط و اجتماع طبعا از هم پاشیده است، خواه سلب اراده و علاقه و اخلاص مأمومین از امام به جا باشد یا بیجا.فرضا امام جماعت دارای عالی ترین درجه عدالت و تقوا و صلاحیت باشد نمی توان مأمومین را مجبور به اقتدا کرد.

مضحک است اگر امام جماعتی به دادگستری عرض حال بدهد: چرا مردم به من ارادت ندارند ؟ چرا مردم به من اعتقاد ندارند ؟ و بالاخره چرا مردم به من اقتدا نمی کنند ؟ بلکه‌ منتهای اهانت به مقام یک امام جماعت این است که مردم را با قوه جبریه‌ به اقتداء به او وادار کنند.(نظام حقوق زن در اسلام، ص251 ).

 نظر دهید »

اصل نهم: نتیجه به دست خداست

25 اسفند 1393 توسط ميرجليلي

به ما گفته‏ اند شما نماز را به هر حال باید بخوانید. این در اختیار تو نیست. تو نمی ‏توانی حساب کنی که این نماز اثر دارد یا اثر ندارد. تو باید تحت این فرمول و قاعده بخوانی. اینکه این کار به نتیجه می ‏رسد یا نمی ‏رسد، از حوزه منطق بشر خارج است.

 نظر دهید »

اصل هشتم: روح و پیکر نماز

02 اسفند 1393 توسط ميرجليلي

عمل بشر، پیکری دارد و روحی. یک کار را ممکن است من و شما هر دو مثل هم انجام بدهیم، اما از چه نظر مثل هم؟ از نظر اینکه پیکر کار من و پیکر کار شما یک جور است. فرض کنید ما هر دو نفرمان نماز می‏خوانیم، هر دو نفرمان در فلان راه خیر پول می‏دهیم، من صد تومان می‏دهم شما هم صد تومان، من چهار رکعت نماز می‏خوانم شما هم چهار رکعت. اینها که با هم فرق ندارد. اما ممکن است شما از یک خلوص نیت و خضوع و خشوعی، از یک اخلاص و محبتی، از یک عشقی، از یک هیجان روحی بهره‏ مند باشید که من نباشم. این امر، ارزش کار شما را هزاران برابر ارزش کار من می‏ کند.

 

 

 نظر دهید »

اصل هفتم: تطهیر با نماز

06 بهمن 1393 توسط ميرجليلي

از نظر تعلیمات اسلامی، هر گناه اثری تاریک کننده و کدورت‏ آور بر دل آدمی باقی می‏ گذارد و در نتیجه میل و رغبت به کارهای نیک و خدایی کاهش می‏ گیرد و رغبت به گناهان دیگر افزایش می‏ یابد.

متقابلًا عبادت و بندگی و در یاد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش می‏ دهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون می‏ کند و از میل و رغبت به شر و فساد و گناه می‏ کاهد، یعنی تیرگی های ناشی از گناهان را زایل می‏ گرداند و میل به خیر و نیکی را جایگزین آن می‏ سازد.

در نهج البلاغه خطبه‏ ای هست که درباره نماز، زکات و اداء امانت بحث کرده است. پس از توصیه و تأکیدهایی درباره نماز، می‏ فرماید:

وَ انَّها لَتَحُتُّ الذُّنوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُها اطْلاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَها رَسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْحَمَّةِ تَکونُ عَلی‏ بابِ الرَّجُلِ فَهُوَ یغْتَسِلُ مِنْها فِی الْیوْمِ وَاللَّیلَةِ خَمْسَ مَرّاتٍ، فَما عَسی‏ انْ یبْقی‏ عَلَیهِ مِنَ الدَّرَنِ‏؟(خطبه 197).

نماز گناهان را مانند برگ درخت می‏ریزد و گردن ها را از ریسمان گناه آزاد می‏ سازد. پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم که بر در خانه شخص باشد و روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود. آیا با چنین شستشوها چیزی از آلودگی بر بدن باقی می‏ ماند؟(سیری در نهج البلاغه،ص 103).

 1 نظر

اصل ششم:از خود بیخود شدن در حال نماز

25 آبان 1393 توسط ميرجليلي

این ایراد را افرادی از قدما مثل فخر رازی گرفته اند که علی (ع) همیشه در حال نماز آن چنان از خود بی ­خود بود که توجه به اطراف پیدا نمی کرد.

چگونه شما می گوئید که در حال نماز این طور شد؟ جواب این است که اولاً، اینکه علی (ع) در نماز از خود بیخود می شد، یک حقیقتی است اما این جور نیست که همه حالات اولیای الهی، همیشه مثل همدیگر بوده است.

خود پیغمبر اکرم (ص) هر دو حال برایش نقل شده؛ گاهی در حال نماز یک حالت جذبه ای پیدا می کرد که اصلا طاقت نمی آورد که اذان تمام شود، می فرمود: :«ارحنا یا بلال!» زود باش که شروع کنیم به نماز.

گاهی هم در حال نماز بود، سر به سجده می گذاشت، امام حسن یا امام حسین یا نوه دیگرش می آمد روی شانه اش سوار می شد و حضرت با آرامش صبر می کرد که این بچه نیفتد و سجده اش را طول می داد تا اینکه او بلند شود. یک دفعه، پیغمبر اکرم (ص) ایستاده بود به نماز، جلوی محل نماز گویا کسی آب دهان انداخته بود، پیغمبر (ص)، یک قدم به جلو برداشت و با پایش روی آن را پوشاند و بعد برگشت، که فقها از این واقعه مسایلی را در باب نماز استخراج کرده اند.(امامت و رهبری، ص 142)

 2 نظر

اصل پنجم:علت شیوع بیماری‌های روانی« نماز، طبیب سر خانه است»

20 آبان 1393 توسط ميرجليلي

امروز که در دنیا بیماری های روانی زیاد شده است، در اثر این است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند. ما این را حساب نکرده بودیم ولی بدانید هست، حقیقتا هست.

نماز قطع نظر از هر چیزی، طبیب سر خانه است; یعنی اگر ورزش برای سلامتی مفید است، اگر آب تصفیه شده برای هر خانه ای لازم است، اگر هوای پاک برای هر کس لازم است، اگر غذای سالم برای انسان لازم است، نماز هم برای سلامتی انسان لازم است.

شما نمی دانید اگر انسان در شبانه روز ساعتی از وقت خودش را اختصاص به راز و نیاز با پروردگار بدهد، چقدر روحش را پاک می کند! عنصرهای روحی موذی به وسیله یک نماز از روح انسان بیرون می رود.

 نظر دهید »

اصل چهارم: ترک نماز به هیچ وجه!

01 آبان 1393 توسط ميرجليلي

عده ای از قبیله ثقیف آمدند خدمت رسول اكرم: یا رسول اللّه! ما می خواهیم مسلمان بشویم ولی سه تا شرط داریم، این شرط ها را بپذیر.

یكی اینكه اجازه بده یك سال دیگر ما این بت ها را پرستش كنیم (مثل آنهایی كه می گویند بگذار ما یك شكم سیری بخوریم)، بگذار یك سال دیگر ما خوب اینها را پرستش كنیم كه دیگر شكمی از عزا درآورده باشیم. دوم اینكه این نماز خیلی بر ما سخت و ناگوار است.(عرب آن تكبرش اجازه نمی داد ركوع و سجود كند، چون تمام نماز خضوع و خشوع است و از این جهت بر طبیعت اینها گران بود). سوم اینكه بت بزرگمان را به ما نگو به دست خودتان بشكنید.فرمود: از این سه پیشنهادی كه می كنید، پیشنهاد آخرتان كه فلان بت را به دست خودتان نشكنید مانعی ندارد، من یك نفر دیگر را می فرستم اما آنهای دیگر، چنین چیزی محال است.

یعنی پیغمبر هرگز چنین فكر نكرد كه یك قبیله آمده مسلمان بشود، او كه چهل سال بت را پرستیده، بگذار یك سال دیگر هم پرستش كند، بعد از یك سال بیاید مسلمان بشود. زیرا این یعنی صحه گذاشتن روی بت پرستی. نه فقط یك سال بلكه اگر می گفتند یا رسول اللّه! ما با تو قرارداد می بندیم كه یك شبانه روز بت بپرستیم و بعد از آن مسلمان بشویم- كه این یك شبانه روز را پیغمبر طبق قرارداد پذیرفته باشد- محال بود بپذیرد.اگر می گفتند یا رسول اللّه! اجازه بده كه ما یك شبانه روز نماز نخوانیم بعد مسلمان بشویم و نماز بخوانیم- كه آن یك شبانه روز نماز نخواندن طبق قرارداد و امضای پیغمبر باشد- محال بود پیغمبر اجازه بدهد. از هر وسیله ای استفاده نمی كرد.

 2 نظر

اصل سوم: سبک شمردن نماز

27 مهر 1393 توسط ميرجليلي

یكی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبك شمردن نماز است. نماز نخواندن یك گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی كردن گناه دیگری است.

پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به‏ امّ حمیده تسلیتى عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست. بعد امّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودى و لحظه آخر امام را ندیدى؛ جریان عجیبى رخ داد. امام در یک حالى فرو رفت که تقریباً حال غشوه‏ اى بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالاى سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتى همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طى مى‏ کرد یک مرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ (وسائل، ج 3/ ص 17، ح 11) هرگز شفاعت ما به مردمى که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

امام نفرمود که شفاعت ما به مردمى که نماز نمى‏ خوانند نمى‏ رسد؛ آن که تکلیفش خیلى روشن است، بلکه فرمود به کسانى که نماز را سبک مى‏ شمارند. یعنى چه نماز را سبک مى‏ شمارند؟ یعنى وقت و فرصت دارد، مى‏ تواند نماز خوبى با آرامش بخواند ولى نمى‏ خواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمى‏ خواند، نزدیک غروب که شد یک وضوى سریعى مى ‏گیرد و بعد با عجله یک نمازى مى‏ خواند و فوراً مهرش را مى‏ گذارد آن طرف؛ نمازى که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه حضور قلب. طورى عمل مى‏ کند که خوب دیگر این هم یک کارى است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این، خفیف شمردن نماز است. این‏جور نماز خواندن خیلى فرق دارد با آن نمازى که انسان به استقبالش مى‏ رود؛ اول ظهر که مى‏ شود با آرامش کامل مى‏ رود وضو مى‏ گیرد، وضوى با آدابى، بعد مى‏ آید در مصلّاى خود اذان و اقامه مى‏‌ گوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز مى‏ خواند. «السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمى‏ رود، مدتى بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب مى‏ خواند و ذکر خدا مى‏ گوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.

نمازخوان‏ هایى که خودشان نماز را استخفاف مى‏ کنند یعنى کوچک مى‏ شمارند (نماز صبحشان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب مى‏ خوانند) تجربه نشان داده که بچه‏ هاى اینها اصلًا نماز نمى‏ خوانند. شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچه هایتان نمازخوان باشند، نماز را محترم بشمارید. نمى‏ گویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید. اولًا براى‏ خودتان در خانه یک مصلّایى انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنى در خانه نقطه‏ اى را انتخاب کنید که جاى نمازتان باشد، مثل یک محراب براى خودتان درست کنید. اگر مى‏ توانید (همان طورى که پیغمبر اکرم یک مصلّى‏ و جاى نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّى‏ انتخاب کنید. اگر اتاق زیادى ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را براى نماز خواندن مشخص کنید. یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که مى‌‏ ایستید، جانماز پاکیزه‏ اى بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحى براى ذکر گفتن داشته باشید. وقتى که وضو مى‏ گیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد.

 1 نظر

اصل دوم: عبادت و خدمت

13 مهر 1393 توسط ميرجليلي

اسلام دینی است که نومن ببعض و نکفر ببعض (نساء/150) بر نمی دارد. نمی شود انسان عبادت اسلام را بگیرد ولی اخلاق و مسایل اجتماعی اش مانند امر به معروف و نهی از منکر را نگیرد و نمی شود انسان امر به معروف و نهی از منکر را بگیرد و عبادتش را رها کند. قرآن هر جا که می گوید اقیموالصلوة پشت سرش می گوید:اتوا الزکوة. اگر می گوید: اقام الصلوه پشت سرش می گوید: اتی الزکوه.اگر می گوید: يقيمون الصلوة پشت سرش می گوید: يوتون الزکوة. یقیمون الصلوه مربوط به رابطه ميان بنده و خداست، یوتون الزکوه مربوط به رابطه میان بنده و ديگر بندگان خداست.

يک نفر مسلمان، هم بايد يک رابطه دائم و ثابت ميان او و خداي خودش برقرار باشد و هم بايد يک رابطه ثابت و دائم ميان او و جامعه خودش برقرار باشد. بدون عبادت، ذکر و ياد خدا، مناجات با حق، حضور قلب، نماز و روزه نمي شود يک جامعه اسلامي ساخت و حتي خود انسان سالم نمي ماند و همچنين بدون يک اجتماع صالح و يک محيط سالم بدون امر به معروف و نهي از منکر ، بدون رسيدگي و تعاطف و تراحم ميان افراد مسلمان نمي شود عابد خوبي بود.

 3 نظر

اصل اول: راس قبولی اعمال

12 مهر 1393 توسط ميرجليلي

درباره نماز وارد شده است: « ان قبلت قبل‌ ما سواها و ان ردت رد ما سواها » یعنی شرط قبولی و پذیرش سایر اعمال‌ انسان قبولی نماز است، به این معنی که اگر انسان کارهای خیری انجام‌ بدهد و نماز نخواند و یا نماز بخواند اما نماز نادرست و غیر مقبولی که‌ رد بشود، سایر کارهای خیر او هم رد می‌شود.


شرط قبولی سایرکارهای خیر انسان قبول شدن نماز اوست. در حدیث دیگر است که : « الصلوه قربان کل تقی »، نماز مایه‌ تقرب هر انسان پرهیزکار است. باز در حدیث دیگر است که شیطان همیشه‌ از مؤمن ناراحت و گریزان است مادامی که مراقب و محافظ نمازش هست و امثال اینها که ما در اخبار و احادیث زیاد داریم و حتی از خود قرآن مجید می‌توان این مطلب را یعنی اهمیت فوق العاده نماز را استنباط کرد.

 1 نظر
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

دارالعلم

وبلاگ دارالعلم مکانی برای یادداشتها و خبرهای دینی ،فرهنگی و قرآنی استان یزد است .
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • عمومی
  • مناسبت ها
  • اخبار
  • محرم
  • قرآن
  • بسیج
  • عکس
  • حدیث روز
  • ماه رمضان
  • نماز
    • 40 اصل پیرامون نماز در اندیشه مطهر
  • خاطرات
  • زنان و عاشورا
  • حجاب
  • گزیده خطبه های نمازجمعه مناطق یزد
  • فیلم
  • طلبه
  • پای سخن محبوب دلها حسین
  • جلسات فرهنگی
  • فضای مجازی
  • دهه فجر
  • اماکن مذهبی و تاریخی یزد
  • خانواده
  • اربعین حسینی
حدیث موضوعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس