از نظر تعلیمات اسلامی، هر گناه اثری تاریک کننده و کدورت آور بر دل آدمی باقی می گذارد و در نتیجه میل و رغبت به کارهای نیک و خدایی کاهش می گیرد و رغبت به گناهان دیگر افزایش می یابد.
متقابلًا عبادت و بندگی و در یاد خدا بودن وجدان مذهبی انسان را پرورش می دهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون می کند و از میل و رغبت به شر و فساد و گناه می کاهد، یعنی تیرگی های ناشی از گناهان را زایل می گرداند و میل به خیر و نیکی را جایگزین آن می سازد.
در نهج البلاغه خطبه ای هست که درباره نماز، زکات و اداء امانت بحث کرده است. پس از توصیه و تأکیدهایی درباره نماز، می فرماید:
وَ انَّها لَتَحُتُّ الذُّنوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُها اطْلاقَ الرِّبَقِ وَ شَبَّهَها رَسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالْحَمَّةِ تَکونُ عَلی بابِ الرَّجُلِ فَهُوَ یغْتَسِلُ مِنْها فِی الْیوْمِ وَاللَّیلَةِ خَمْسَ مَرّاتٍ، فَما عَسی انْ یبْقی عَلَیهِ مِنَ الدَّرَنِ؟(خطبه 197).
نماز گناهان را مانند برگ درخت میریزد و گردن ها را از ریسمان گناه آزاد می سازد. پیامبر خدا نماز را به چشمه آب گرم که بر در خانه شخص باشد و روزی پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد تشبیه فرمود. آیا با چنین شستشوها چیزی از آلودگی بر بدن باقی می ماند؟(سیری در نهج البلاغه،ص 103).